در هفتههای اخیر، شانس احیای مجدد برجام با درصد بالایی در تحلیلها و اخبار و گزارشهای مرتبط با مذاکرات وین، قابل رصد بود؛ ولی شروع درگیریهای نظامی در شرق اروپا و تقابل دو طرف اصلی برجام، یعنی روسیه و آمریکا با یکدیگر، شرایط را سختتر کرده و احتمالهایی نیز مبنی بر بنبست مذاکرات مطرح شده است. حال باید دید آیا سرنوشت برجام به محاق خواهد رفت یا آنکه غرب بدون توجه به درخواستهای روسیه، راه را برای احیای برجام خواهد گشود.
پرونده هستهای با موضوع امنیت بینالملل گره زده شده و بیشتر تصمیمها برای حل این پرونده بهجای مباحث تخصصی و فنی، سیاسی شده است. موضوعهای امنیتی، نقش بهسزایی در حوزه روابط بینالملل دارند. غیر ممکن است بدون رجوع به مباحث امنیتی، درکی از سیاستهای جهانی داشت. هر روزه، در برخی از مناطق جهان افرادی کشته میشوند، از قحطی جان میسپارند، شکنجه میشوند، مورد تجاوز قرار میگیرند، به زندان میافتند، آواره میشوند یا از آموزش و حق حیات محروم میشوند و تمامی این موارد به نام امنیت صورت میگیرد.
گسترش تسلیحات هستهای در جهان، از جمله مباحث امنیتی راهبردی در نظم بینالملل است و منطقه غرب آسیا بهدلایل فراوان، یکی از کانونهای مهمی است که میتوان بهخاطر وجود زرادخانه هستهای رژیم صهیونیستی، به مسابقه تسلیحاتی هستهای ورود پیدا کند. گسترش سلاحهای کشتار جمعی و ابزارهای پرتاب این سلاحها، یکی از مباحث مهم در زمینه امنیت در خاورمیانه حداقل از دهه 1970 بوده است. حضور رژیم صهیونیستی در این منطقه و سیاستهای توسعهطلبانه این رژیم در زمینه نظامی، خود یکی از عوامل اصلی دامن زدن به ناامنی در خاورمیانه است. شروع تاسیس این رژیم در سال 1948 با جنگ آغاز شد و تا به امروز نیز یکی از طرفهای اصلی جنگ و درگیری در خاورمیانه، رژیم صهیونیستی بوده است.
پایان جنگ سرد، ارتباط بین درگیری منطقهای و چشمانداز درگیری ابرقدرتها و احتمال استفاده از سلاحهای کشتار جمعی را از بین برد. در دوره پس از جنگ سرد، ما شاهد آزادی عمل بیشتر بازیگران منطقهای و فرا منطقهای هستیم. دلیل آن نیز این امر است که محدودیتهایی که ابرقدرتها در زمان جنگ سرد بر کشورهای منطقه تحمیل میکردند، دیگر وجود نداشت، هرچند که مداخلات غرب همچنان در سیاستهای منطقه، تاثیرگذار است. علاوه بر این، در جهانی که در آن، بازیگران فرامنطقهای امیدوار بودند که خود را از اصطکاکهای منطقه خاورمیانه دور نگه دارند، تامینکنندگان فنآوری نظامی، شامل فنآوری و اقلام مربوط به تسلیحات کشتار جمعی، درباره اثرات این انتقالات کمتر محتاط بودند. اتحاد جماهیر شوروی یکی از بزرگترین و مهمترین تامینکنندههای سختافزارهای متعارف نظامی در طول جنگ سرد بود، اما این کشور علاقهای به انتقال تکنولوژی نشان نمیداد، چرا که ممکن بود برنامهریزی امنیتی خود را بهخطر انداخته و آن را دچار مشکل کند. انگیزههای سیاسی و اقتصادی برای روسیه و دیگر بازیگران فرامنطقهای مانند ایالات متحده برای انتقال تکنولوژیِ مربوط به سلاحهای کشتار جمعی، در حال حاضر از خطرات فرضی مهمتر است.
اتهام برنامهریزی برای ساخت سلاح هستهای
بهطور پیشفرض و بر اساس نظریات رئالیسم، بهویژه رئالیسم تهاجمی، دستیابی دولتی در منطقه به بمبهای اتمی، برای ایجاد توازن منطقهای، دیگران را نیز محق به داشتن همین تسلیحات میکند. بازدارندگی، از مواهب مهم داشتن سلاح هستهای است و رژیم صهیونیستی بهدلایل مختلف در دهه 60 و 70 میلادی، ساخت کلاهکهای هستهای را آغاز و زرادخانه خود را دایر کرد. این زرادخانه به دیگر کشورهای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا در نگاه رئالیستی، حق داشتن توان هستهای نظامی را میدهد. یکی از دلایلی که فشارها بر ایران بر سر پرونده هستهای بسیار فزآینده است، همین دلیل است که ایران نیز برای برقراری موازنه قدرت در برابر اسرائیل، میبایست دارای سلاح هستهای باشد و همین امر، بدبینیها را نسبت به تهران افزایش داده است. با این وجود، نگاهی به تاریخچه هستهای ایران نشان میدهد که شروع برنامه هستهای، به پیش از انقلاب اسلامی و برای تامین بخشی از برق مورد نیاز کشور باز میگردد. در یکی از گزارشهای مجموعههای اطلاعاتی آمریکا، بر این امر تاکید و اذعان شده که جمهوری اسلامی ایران از سال 2001، دیگر بهدنبال برنامه هستهای نظامی نبوده و تا پیش از آن برخی از تلاشها برای برنامهریزی برای ساخت بمب وجود داشت.
با این حال، غرب بر این نظر است که برای جلوگیری از دستیابی ایران به توان نظامی هستهای، میبایست بازه زمانی ایجاد ظرفیت توان نظامی هستهای را برای ایران افزایش داد. ارزیابی کشورهای غربی در زمان پیش از دستیابی به توافق هستهای در سال 94، شش تا نه ماه بود و این بازه زمانی پس از خروج آمریکا از برجام در سال 2017 و در همین اواخر ـ به گفته موسسات تحقیقاتی غربی ـ به دو تا سه ماه کاهش یافته است.
تلاش برای احیای برجام همراه با اما و اگرها
با پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، امیدها برای بازگشت واشنگتن به برجام افزایش یافت. پس از چند ماه از ورود بایدن به کاخ سفید، مذاکرات احیای برجام آغاز شد و مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا نیز در وین ـ محل مذاکرات میان تهران و قدرتهای جهانی ـ بیوقفه ادامه داشته است. بهمدت شش ماه، دولت حسن روحانی و عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت خارجه، مسئولیت مذاکرات را برعهده داشتند و پس از پیروزی سید ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ایران، پس از وقفهای سه ماهه، مذاکرات هستهای برای احیای برجام با سپردن سکان گفتگوها به علی باقری و تیم جدید، از سر گرفته شد. مجموعا بیش از یازده ماه است که نگاهها به وین دوخته شده تا شاید از دودکش هتل کوبرگ، دود سفید برخیزد.
برای مردم ایران و بازارهای مالی و اقتصادی کشور، احیای برجام، بهعنوان یک ابزار روانی مهم برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی در نظر گرفته شده و هر زمان که اخبار مثبت از وین منتشر میشود، شاهد کاهش قیمت ارز و طلا هستیم. ایران برای اجرای مجدد محدودیتهای هستهای که در برجام سال 2015 گنجانده شده بود، خواهان چند اهرم اطمینانبخش در توافق جدید است. اهرمهایی که از سوی مقامات ارشد کشور بارها عنوان شده و اصرار به رسیدن به مکانیسمی برای گرفتن تضمینهای واقعی، مذاکرات را طولانی کرده است.
حسن روحانی در هفتههای آخر کار خود در پاستور اعلام کرده بود که اگر اجازه داده شود، عراقچی در عرض مدت کوتاهی با توافق احیای برجام به کشور بازخواهد گشت. اما چرا این اجازه داده نشد؟ سوالی است که پاسخ آن بعدها به گفته برخی از رسانههای نزدیک به دولت جدید و حاکمیت داده شد. آنچه در شش ماه مذاکره تیم عراقچی به دست آمده بود، فاقد تضمینهای واقعی بود. ایران خواهان لغو تمام تحریمهایی است که دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا پس از خروج از برجام و به بهانههای مختلف بر ایران تحمیل کرد. همچنین بهدنبال تضمینی است که با تغییر دولتها در آمریکا، برجام همچنان پابرجا بماند. از سوی دیگر ایران در گفتگوها، موضوع راستیآزمایی را مطرح ساخته، بدان معنا که تهران، زمانی محدودیتها بر صنعت هستهای خود را اعمال خواهد کرد که از رفع واقعی تحریمها مطمئن شود. بعد از خروج ترامپ از برجام، 1500 تحریم جدید در بخشهای مختلف اقتصادی، مالی، بیمهای و … متوجه ایران شد. در کشاکش گفتگوها برای راستیآزمایی ایران از رفع واقعی تحریمها، زمان 48 تا 72 ساعت پیشنهاد شد تا ایران بتواند اولین تراکنش مالی خود را برای دریافت پول فروش نفت انجام دهد. اما بهگفته کارشناسان اقتصادی و تجاری، از زمان بارگیری نفت توسط نفتکشها تا فروش آن به مشتریان، بازه زمانی یک ماهه نیاز است و مشخص نیست برای برداشتن این مانع چه توافقی حاصل شده است. بیشتر اطلاعات از مذاکرات و متون توافق نهایی از سوی خبرگزاریها و منابع غربی حاضر در مذاکرات درز کرده و در یکی از گزارشهای رویترز عنوان شده بود که ایران از طرفهای مذاکره کننده خواسته تا متن توافق محرمانه باقی بماند، موضوعی که بعید است در آمریکا مورد توجه قرار گیرد و کنگره و جمهوری خواهان مفاد مذاکرات را برای فشار بر دولت بایدن افشا خواهند کرد. اما با وجود تمامی تلاشها و 11ماه مذاکره در وین، برجام در هفتههای آتی نهایی خواهد شد؟ سوالی که باید آن را در چند سناریو مورد بررسی قرار دهیم. سناریوهایی که اخیرا مولفههای جدیدی مانند جنگ در اوکراین و درخواستهای جدید روسیه به آن افزوده شده است.
اعلام توافق نهایی در دو هفته آینده
به نظر میرسد دولت ابراهیم رئیسی با برنامهریزی اقتصادی جهت خنثیسازی تحریمها و اهتمام بر رهایی سفره مردم از برجام، هم زمان اولویت سیاست خارجی دولت و کار ویژه وزارت خارجه به سکانداری حسین امیرعبداللهیان، مذاکرات هستهای در وین قرار داده است. بازگشت آمریکا به برجام و اعلام توافق در روزهای آتی، میتواند منجر به شوک روانی مثبتی بر بازارها شده و قیمت ارز و طلا در بازار تعدیل و تثبیت شود. دادهها و ستاندهها در وین، ممکن است منجر به جنجالهای رسانهای شود؛ اما آنچه جامعه و اقتصاد را در هشت سال گذشته شرطی ساخته، برجام بود و بهراحتی نمیتوان از آن عبور کرد و جایگزینی برایش مطرح ساخت.
هرچند وزارت خارجه ایران سعی کرد با ترسیم راهبردی در زمینه همکارهایهای منطقهای و بهبود روابط با کشورهای همسایه، مانور دیپلماتیکی اولویتداری در سیاست خارجی راهاندازی کند، ولی نگاه تمام رسانهها و کارشناسان و همچنین بازارها و فعالان آن، به وین دوخته شده بود. بهطور مشخص حتی اخبار مرتبط با عضویت ایران در پیمان شانگهای که پروسه آن دو سال طول میکشد، قرارداد گازی با ترکمنستان و سفرهای هیات بلندپایه ایران به رهبری ابراهیم رئیسی به برخی از کشورهای همسایه از جمله قطر، تاثیری بر بازارها نگذاشت و شاهد آن هستیم که براساس سنت چهار دههای گذشته، تنها زمانی ما آرامش را در بازار میتوانیم انتظار داشته باشیم که ارتباط با غرب و بهویژه آمریکا در یک کانال رسمی باثبات قرار گرفته باشد. متاسفانه این روند در هنگامه بحرانی شدن روابط، تاثیرات منفی بر ساختار اقتصادی و معیشتی مردم، بر جای گذاشته است. ولی دولتهای ایران، موفق به جایگزینی این روند در ساختار سیاست خارجی نشدهاند که دلایل متعددی را میتوان برای آن برشمرد، ولی در اینجا به آنها نخواهیم پرداخت.
با وجود برخی از کارشکنیها توسط دولتهای منطقهای و رژیم صهیونیستی و همچنین بحران جنگ در شرق اروپا، ممکن است آمریکا و کشورهای اروپایی به این جمعبندی برسند که برای پایان بخشیدن به یکی از کانونهای بحران در عرصه بینالملل، از مواضع خود کوتاه آمده و با دادن تضمینهای اطمینانبخش، ایران را مجاب به پذیرش توافق کنند. از پیامدهای اعلام توافق پیش از پایان سال، جلوگیری از شوکهای روانی در بازار شب عید، آزادسازی منابع ارزی در کره جنوبی، عراق، چین و …، سرمایهگذاری در بخش انرژی ایران، کاهش تمرکز جنگ رسانهای و روانی علیه ایران در دوره کوتاه مدت و تسریع در اجرای سیاست بهبود روابط با همسایگان خواهد بود. بازگشت هیاتهای مذاکره کننده به پایتختها برای انجام مشورتهای نهایی، این احتمال را مطرح ساخته که درصد موفقیت احیای برجام، بالا باشد. اما با این حال سناریوهای بدبینانهای نیز در حال قوت گرفتن هستند.
شکست مذاکرات و پایان برجام
بارها از زمان شروع مذاکرات احیای برجام، کشورهای غربی ایران را تهدید به اتمام گفتگوها و اعلام شکست برجام کردهاند. این نگاه از آنجا نشات میگیرد که ایران نیازمند توافق هستهای است و اقتصاد کشور، دیگر تاب تحمل شوکهای جدید را نخواهد داشت. افزایش قیمت دلار تا سی هزار تومان در سال گذشته و تثبیت آن در محدوده 25 تا 27 هزار تومان با شروع دور مذاکرات احیای برجام، ذهنیتی را ساخته که احیای برجام، میتواند ثبات و کاهش قیمتها را در پی داشته باشد و از سوی دیگر شکست مذاکره میتواند منجر به ثبت رکوردهای جدید قیمت ارز شود. براساس اعلام منابع رسمی، فروش نفت ایران در روز، به بیش از یک میلیون بشکه رسیده و در دو نگاه، تحلیلهایی در رابطه با آن ارائه شده است.
در یک نگاه، بهخاطر مذاکرات هستهای در وین و احتمال توافق، فشارها برای جلوگیری از فروش نفت و به صفر رساندن آن کاهش یافته و ایران توانسته از این روزنه برای افزایش فروش بهره ببرد. اما در نگاهی دیگر، تهران با دور زدن تحریمها و ایجاد مکانیسمهای غیرمستقیم فروش، توانسته بشکههای بیشتری روانه بازار کند.
اما گامهایی که میتوانست به سمت خط پایان مذاکرات در وین و توافق نهایی باشد، بار دیگر با توقف روبهرو شد. رایزنیهای هیاتها کاهش پیدا کرده و با اعلام شروط روسیه برای عدم ایجاد مانعی بر سر راه این کشور برای استفاده از مکانیزمهای برجام، آب سردی بر روی مذاکرات ریخته شد. مقامات روسی در یک چرخش ناگهانی در مذاکرات وین و در دقایق پایانی گفتگوها، اعلام کردند که تحریمهای آمریکا و اروپا علیه این کشور به خاطر جنگ در اوکراین نباید تاثیر بر روابط مسکو با تهران در ابعاد فنی، اقتصادی و تجاری داشته باشد. روسها خواهان تضمین کتبی از وزارت خارجه آمریکا شدهاند، ولی آنتونی بلینکین، وزیر خارجه دولت جو بایدن، دست رد بر سینه روسیه زده و اتحادیه اروپا نیز تقاضای مسکو را رد کرده است.
تاکنون مقامات ایرانی، موضع مشخصی در برابر این خواسته روسها نگرفتهاند و بهطور کلی اعلام کردهاند که مخالف تاثیرگذاری عوامل بیرونی بر مذاکرات احیای برجام هستند، ولی علنا مخالفتی با تقاضای روسیه نداشتهاند. میتوان گفت که درخواست روسها، گره احیای برجام را کورتر کرده و میتواند باعث توقف مذاکرات شود. دست رد غرب و اصرار مسکو بر تقاضاهای خود آیا میتواند به شکست مذاکرات منتهی شود یا خیر؟ سوالی است که وزارت خارجه ایران در موضعگیری جدیدی اعلام کرده که وقفه در مذاکرات به معنای شکست نیست، بلکه برای حل پارهای از مشکلات است. مشکلاتی که به نظر میرسد، تقاضای روسها را نیز شامل شود. اما این، تنها بخشی از مشکلات است. عدم پاسخ صریح آمریکا به تقاضای ایران برای دادن تضمینهای واقعی، جزء دیگری از موانع جاری در وین است. وزیر خارجه ایران از طرفهای مذاکره کننده خواسته بود تا توافق هستهای را در مجلس کشورهای متبوع خود تصویب کنند و بهنظر میآید درخواست وی بیشتر متوجه آمریکا و کنگره این کشور بود. در روزهای اخیر، نمایندگان جمهوریخواه آمریکا در مجلس نمایندگان، ایران را تهدید کردهاند که به مانند دولت دونالد ترامپ، با روی کار آمدن یک رئیس جمهور جمهوریخواه جدید در سال 2025، برجام پاره خواهد شد و هیچ تضمینی برای بقای آن وجود نخواهد داشت. ایران، تجربه چنین اظهاراتی را در سال 2015 دارد، زمانی که تعدادی از نمایندگان کنگره در نامهای به رهبر جمهوری اسلامی، علنا گفته بودند بقای برجام محدود به دوره اوباما خواهد بود!
وقفه در مذاکرات هستهای، ابرهای سیاه را بر روی شهر وین گسترانده است و در سناریوی بدبینانه، آن را مقدمه شکست برجام باید در نظرگرفت. شکست گفتگوها نتایجی را به دنبال خواهد داشت که میتوان در چند محور بررسی کرد:
_ افزایش فشارها و تحریمها بر ایران:
شکست گفتگوهای هستهای، راهبرد فشار حداکثری و تلاش برای به صفر رساندن فروش نفت ایران را مجددا فعالتر خواهد ساخت. این روند میتواند التهاب در بازارهای مالی و اقتصادی را بهدنبال داشته و کشورر را با موج جدید تورمی و رکود ناشی از آن روبهرو کند.
_ بهکارگیری مکانیسم ماشه:
در برجام، برای حل اختلافات، راه حلهایی وجود دارد که بیشتر بهنفع طرفهای دیگر است. سه کشور اروپایی حاضر در برجام، میتوانند مکانیسم ماشه را فعال سازند تا پرونده ایران، بار دیگر به شورای امنیت بازگردد. بازگشتی که در نهایت، تمام قطعنامههای تعلیق شده را بازخواهد گرداند و احتمال رفتن ایران به ذیل بند هفت نیز وجود دارد.
_ افزایش توان هستهای ایران:
با شکست گفتگوهای احیای برجام، ایران، مسیر خود را برای برداشتن محدودیتهای بیشتر ادامه خواهد داد و خروج از پروتکل الحاقی، یکی از پیامدهای این روند خواهد بود. تهران فاصله امکان رسیدن به توان ساخت بمب هستهای را بهدست خواهد آورد؛ ولی بهنظر میرسد براساس راهبرد حاکمیت، دست به ساخت بمب، نخواهد زد و تلاش خود را بر بالا بردن توان نظامی و دفاعی خود در ابعاد دیگر، از جمله ساخت موشکهای بالستیک، متمرکز خواهد کرد.
_ افزایش قیمت سوخت:
درگیری روسیه و اوکراین، بهای هر بشکه نفت خام را به بالای 130 دلار نیز رسانده و شکست مذاکرات هستهای، میتواند این روند افزایشی را تشدید کند.
سناریوی سایه جنگ و درگیری نظامی
رژیم صهیونیستی از جمله اصلیترین موافقان نابودی توان هستهای ایران از طریق نظامی است. این رژیم در تلاش است تا مانع از توافق هستهای شده و غرب را مجاب سازد تا «پلن بی» (نقشه جایگزین) را فعال سازد. نفتالی بنت، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در چند ماه نخست حضور بایدن در کاخ سفید و مذاکرات متعدد با دولت جدید، سخن از موافقت آمریکا با طرح این رژیم ـ در صورت شکست مذاکرات ـ سخن گفته بود. طرحی که بدون تردید، مشتمل بر مجموعهای از خرابکاریها در صنعت هستهای و توان نظامی ایران و حمله مستقیم به مراکز هستهای برای جلوگیری از ساخت بمب هستهای از سوی ایران است. اتهام برای ساخت بمب از سوی ایران همواره رد شده، ولی در کارزار روانی و رسانهای علیه ایران، سعی در پررنگ کردن این شبهه وجود دارد تا هرگونه حمله نظامی، برای افکار عمومی جهان، توجیهپذیر باشد.
حمله نظامی به ایران، یکی از بدبینانهترین سناریوها بهشمار میرود و پشتیبانان زیادی هم بهجز برخی از کشورهای منطقه مانند عربستان و رژیم صهیونیستی ندارد. باید دید که دولت جو بایدن با کارنامه مفتضحی که در افغانستان و شرق اروپا از خود بر جای گذاشته، آیا حاضر است وارد یک باتلاق عمیق و نابودکننده مانند جنگ با ایران شود؟ بهنظر میرسد در میان تمامی اهرمهای فشار بر ایران، این گزینه، نامحتملترین است. هماکنون، بازارهای جهانی و بازار سوخت در غرب، با افزایش شدید قیمتها روبه رو شدهاند و تورم در آمریکا باعث خشم افکار عمومی شده است. بحران دیگر در عرصه روابط بینالملل بهویژه از جنس جنگ و درگیری در خاورمیانه، میتواند قیمت هر بشکه نفت را به بالای 200 دلار برساند و جهان را وارد افزایش قیمت بیسابقهای در عرصه سوخت و انرژی و متعاقبا سایر کالاها کند.
سخن پایانی:
در بررسی سناریوهای موجود، خوشبینانهترین حالت، توافق در روزهای آینده خواهد بود و بدبینانهترین نیز، درگیری نظامی در آینده نزدیک میتواند باشد. توقف مذاکرات هستهای در وین در پی عدم تصمیمگیری قدرتهای غربی برای دادن تضمین به ایران و درخواست روسیه برای گرفتن تضمین از وزارت خارجه آمریکا، میتواند چند هفتهای اخبار حول مذاکرات را به حاشیه ببرد تا مواضع جدیدی از سوی طرفین اعلام شود. مواضعی که یا به شکست مذاکرات یا ادامه گفتگوها منجر شود.
نزدیک به 20 سال، پرونده هستهای ایران در سیاست خارجی کشور جا خوش کرده و بارها شاهد شکست مذاکرات در برهههای مختلف بودهایم؛ ولی بازهم در سیاستگذاریهای جدید، نشستن بر سر میز مذاکره برای حل بحران، مطرح و عملی شده است. شاید در صورت عدم توافق در وین، در کوتاهمدت، چالشهای جدیدی متوجه پرونده هستهای ایران شود و حتی مکانیسم ماشه و بازگشت به شورای امنیت مطرح گردد، ولی در نهایت این میز مذاکره خواهد بود که به چالشهای موجود، پایان داده و کشورها را از رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت، بازخواهد داشت. با این حال هفتههای آتی و اعلام تصمیمها و سیاستهای جدید از سوی طرفهای مذاکرهکننده و حتی فروکش کردن شعله جنگ در شرق اروپا، منتهی به رسیدن به توافق و شروع همکاریها شود. حتی در صورت ادامه درگیریها، غرب باید تصمیم سیاسی بزرگی برای ورود انرژی ایران به بازار بگیرد تا افزایش قیمتها متوقف شده و از زیر فشار افکار عمومی خود، رهایی یابد.
تمامی این احتمالات و سناریوها میتوانند عملیاتی شوند؛ اما شانس برخی بهخاطر واقعیتهای موجود در جهان و منطقه، بسیار بیشتر است. توافق هستهای تا خردادماه، یعنی زمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای بررسی برخی از سایتهای هستهای مشکوک موافقت کرده، از جمله بازههای مطرح است که نباید از نظر دور داشت.