تهاجم ارتش فدراسیون روسیه با دستور آقای ولادیمیر پوتین به اوکراین، به قصد و نیت به انقیاد کشیدن اوکراین و بلکه با ترساندن رئیس جمهور اوکراین آقای ولادیمیر زلنسکی، به تصور آن بود که میتواند دولت دست نشانده خود را بر اوکراین تحمیل کند.
اما با مقاومت زلنسکی و سرازیر شدن کمکهای تسلیحاتی و غیر آن به سوی اوکراین، محاسبات آقای پوتین اشتباه از آب در آمد، تا همین جای کار، این اقدام پوتین بر بسیاری از مسائل اثر گذار بوده است، به گونهای که اغلب تحلیلگران معتقدند او به دام غرب افتاده است، چه جنگ را پایان دهد و بدون دستاورد، یا با دستاورد کم اوکراین را ترک کند و چه بخواهد به حضور نیروهایش در اوکراین ادامه دهد و یا بر جنگ تا به آخر! اصرار ورزد، به هر حال بازنده خواهد بود. در حالت اول هیمنه و اقتدارش را از دست میدهد و در حالت دوم نیز ضمن آنکه محبوبیتش کاهش یافته و کاهش بیشتر خواهد یافت، اقتصاد روسیه را ویران و با مشکلات بسیار زیاد مواجه خواهد نمود.
از جمله اثرات اقدام آقای پوتین، بر خاورمیانه، ایران و بخصوص بر برجام است:
اول آنکه، رژیم صهیونیستی دارای روابط و مناسبات گسترده با غرب و در راس آن امریکا و همچنین با زلنسکی یهودی در راس کشور اوکراین، از سوئی و از سوی دیگر داشتن روابط و حمایتهای گسترده روسیه بوده است، حال بر سر دو راهی که از کدامیک و کدام جانب حمایت کند؟ حمایت اولیهاش از اوکراین باعث شد تا پوتین به یاد رژیم صهیونیستی بیاورد که بلندیهای جولان متعلق به سوریه است!!! سریعا آقای بنت، نخست وزیر اسرائیل راهی مسکو شد تا شاید بتواند روابط را ترمیم کند!؟ آیا در ادامه نیز کار به همین سادگی خواهند ماند؟
دوم، عربستان سعودی که با روی کار آمدن آقای بایدن و دمکراتها، تحت فشار مطالبات حقوق بشری دولت بایدن بخاطر رفتار نامناسب با خاندان آل سعود و نیز خاشقچی از طرفی و جنایات انجام شده در یمن در اثر حملات گسترده علیه مردم بی دفاع و تحمیل فقر و گرسنگی بر آنان، قرار گرفته بود، تلاش نمود تا خود را به روسیه نزدیک کند، شاید تعادل بیشتری در روابطش با امریکا و غرب برقرار شود و کمتر تحت فشار قرار گیرد، دارای چه وضعیتی خواهد شد؟ آیا تحت فشار بیشتر امریکا قرار نمیگیرد!؟ و آیا هنوز قادر است روابط معمول خود را با مسکو ادامه دهد و یا مجبور خواهد شد با باجدهی بیشتر به امریکا، باز هم چرخش دیگری در سیاستهایش اعمال کند!؟
سوم، موقعیت ایران و برجام چه خواهد شد؟ هیات مذاکره کننده دولت آقای رئیسی در وین، از ابتدای مذاکراتی که از 8 آذرماه شروع شد، به علت نوع تاکتیک مذاکراتیاش، در تعامل مضاعف با آقای اولیانوف قرار گرفت و انتظار میرفت تا با تعادلی که بین روسیه و چین از سوئی و اروپا و امریکا از سوی دیگر بر قرار شده است! بتواند به دستاوردهای بهتری برسد، با افت شدید موقعیت روسیه و به تبع، کمتر شدن اثر روسیه به چه وضعیتی خواهد رسید؟ بنظر میرسد که امریکا به دست بالاتر دست یافته و قطعا تمایل ندارد امتیازات بیشتری بدهد، روسیه هم که دست خود را رو کرد و بدنبال امتیاز گیری برای خود در قالب برجام است که مشمول تحریم امریکا نشود!!! یعنی نه تنها ایران از حمایت روسیه برخوردار نبوده، بلکه او به دنبال اینست که برای خود کسب امتیاز کند و شاید در سر راه ایران سنگاندازی کند تا مسائل ایران بخوبی پیش نرود تا انحصار بازار انرژی اروپا بخصوص گاز در دست او باقی بماند!!!
چهارم، شرایط جهانی نیز بنظر میرسد دچار تحولاتی سریع بشود، اگر روسیه سریعا خود را از باتلاق اوکراین خلاص کند و اعتبار از دست رفته خود را بازیابی کند، شاید هنوز امیدی به وجود تعادل در روابط شرق و غرب عالم و زندگی مردمان در اقصی نقاط گیتی متصور باشد، اما اگر پوتین بر حضورش در اوکراین، علیرغم مقاومت جدیای که در مقابلش شکل گرفته، ادامه دهد، معلوم نیست این جنگ سرنوشت جهان را به کدام سو ببرد. بنظر میرسد حتی چین هم که بیتوجه به همه درگیریهای پیرامونی، اصرار بر ادامه توسعه اقتصادی خود دارد، نتواند خود را کنار معرکه نگه دارد و برای تایوان و هنگکنگ و سینگیانگ و منطقه اویغور نشین غرب کشورش و همچنین مسائل عدیده فیمابین در دریای چین با امریکا درگیر شود. این درگیریها حتما ژئوپلیتیک جهان و نظام فعلی را درگیر بحرانهای جدید خواهد نمود. بعبارت روشنتر در صورت ادامه درگیری روسیه در اوکراین، باید انتظار داشته باشیم مناطق بیشتری در جهان، درگیر شوند و پایشان مستقیم و غیر مستقیم به بحرانها کشیده شود. بیشترین زیان را روسیه خواهد کرد و چه بسا بخشی از خاک آن کشور، در اثر فقر و مشکلات اقتصادی و نارضایتی مردمی، تجزیه شود.
نکته پنجم مربوط به مذاکرات است که بی نتیجه به متوقف و در انتظار مانده و مشکلات قبلی کماکان به قوت خود باقی مانده است.
در خصوص محتوای خواستهها هم، باید اذعان کرد که طرفین اصلی مذاکره، یعنی ایران و امریکا، خواستههای حداکثری خود را مطرح میکنند، خواستههایی که علاوه بر آزادی ۴ گروگان امریکایی که اخیرا مطرح کردهاند، بدین شرح است:
امریکا نگران آن است که،
1- ایران با تعللی که در دولت جدید برای ورود به مذاکرات داشته است، در صدد آن باشد که دستِ بالا را با نزدیک شدن به گریز هستهای از طریق توانمندی در تولید سانتریفیوژهای پیشرفتهتر، IR2,4,6,9 و حتی IR12 و همچنین تجمع میزان غنیسازی 60% و 20% بدست آورد!
2 – عدم اجازه ایران به آژانس بینالمللی انرژی برای فعالسازی فرآیند پادمانیاش در ایران، که نگرانیهای بیشتری برای غرب و بخصوص متحد استراتژیک شان رژیم صهیونیستی، فراهم ساخته است، متوقف سازند، هر چند رژیم صهیونیستی با تمام ظرفیت علیه برجام و توافق وین میکوشد، اما موفقیت کمی داشته و کاملاً نگران پیشرفت ایران است پس میباید هر چه زودتر بتوانند به مهار ایران دست یابند تا بر اساس برآوردهای خودشان، زمان گریز هستهای ایران را از حدود یک ماه فعلی، به حدود یک سال برسانند. آخرین سفر آقای گروسی به ایران که تا حدودی اعلام رضایت از نتیجه سفر داشت در همین راستا ارزیابی میشود.
3– دغدغه ناشی از نفوذ منطقهای ایران و همچنین قدرت و افزایش برد موشکی ایران که با آزمایش موشکهای با سوخت جامد، این امکان را خواهد داشت، موشکهای با کلاهک هستهای را هم مورد استفاده قرار دهد و دایره تهدیداتش را توسعه دهد، هر چه سریعتر مهار کنند! اینکه به اصرار ایران مبنی بر رفع تحریم از سپاه، بخصوص سپاه قدس پاسخ مثبت نمیدهند، احتمالا در همین رابطه است.
4- اقدامات ج.ا.ایران در راستای دستیابی به قدرت هستهای، در کنار قدرت موشکی، منطقه غرب آسیا و خاورمیانه را که کاملاً در وضعیت تنش هست، به التهاب و ناآرامی بیشتر و رقابتهای هستهای خطرناک دچار میکند، این امر، با راهبرد امریکا، که منافع خود را در کنترل این منطقه و تمرکزش بر شرق آسیا و چین قرار داده است، مغایرت دارد. پس میباید هر چه سریعتر به راهی برای مهار ایران دست یابد که در داخل امریکا کمتر مورد انتقاد مخالفان قرار گیرد و افکار عمومی را هم به رقبا نبازد.
5 – عمده تمرکز ایران از چند خواستهای که دنبال مینمود، بر اخذ تعهد عدم استفاده از مکانیسم «اسنپ بک»، مشهور به مکانیزم ماشه باید باشد، علاوه بر آن، ایران خواستار لغو همه تحریمها، از جمله لغو تحریم رهبری (حفظه ا…)، انواع تحریمهای سازمان مللی تا تحریمهای وضع شده توسط کنگره یا دولت امریکا شد و نیز خواستار داشتن فرصت راستیآزمایی لغو تحریمها و همچنین تعهد امریکا به عدم خروج این دولت و دولتهای آینده امریکا از برجام و پرداخت خسارتهای وارده بر ایران بخاطر خروج از برجام توسط غرب و بخصوص امریکا شد. نکته دیگری که در ابتدا بر آن پای فشرد این بود که چون امریکا از برجام خارج شده است، ابتدا او باید اقدام به لغو تحریمها نماید، تاکید موکد این تیم رفع تحریم از سپاه است که در مقابل امریکا آن را به مذاکره پیرامون برد موشکی ایران گره زده است!
ششم- راه حل میانه
آنچه در فضای مصالحه مطرح شده است، این بوده که طرفین با این روند مذاکرات به خواستههای خود نمیرسند و سرسختی هر دو طرف بر خواسته خود، عاملی شده که خوشبینیهای اولیه، کنار گذاشته شود و بعضاً ابراز نا امیدی از توافق میکنند! کما اینکه فعلا مذاکرات متوقف و هیاتها به کشورهای خود باز گشتهاند!
در چنین شرایطی، چراغ سبز به مذاکره مستقیم با امریکا داده شده است تا بلکه حرفها با سرعت بیشتر و مفهومتر، تبادل شود.
تأکید ایران بر اینکه امریکا باید تعهدات لازم را ارائه کند، بر این مبناست، اما، امریکا میگوید به دلیل نداشتن اکثریت قاطع در کنگره، قادر به ارائه هیچ تعهدی نیست.
فضای سخت کنونی، با این تحلیل شکل گرفته است که ایران به تصور آنست که غرب قادر نخواهد بود بیش از آنچه تاکنون بر ایران فشار وارد کرده و موجبات سختی معیشت برای قشرهای وسیعی از مردم را فراهم ساخته است، اقدام دیگری را انجام دهد، حتی ورود به ذیل ماده ۴۲ منشور، که همه کشورهای عضو سازمان ملل را موظف به مشارکت در اقدام نظامی علیه ایران مینماید، غرب را توانمند در ورود به اقدام نظامی علیه ایران، بخاطر برخورداری ایران از توان موشکی و خطرات تخریب احتمالی در کل منطقه و فراتر از این منطقه، نخواهد کرد. درگیری با روسیه و تلاش برای تحریم نفتی آن کشور نیز مزید بر علت شده و ایران به تصور آنست که امریکا برای تامین آرامش انرژی جهانی مجبور به مصالحه با ایران خواهد بود!
این فضا، تحلیلها را بدین سمت برده است که یا باید غرب در مواضع خود تعدیل کند، یا مذاکرات با شکست مواجه میشود. بعبارت روشنتر، نه امکان و فرصت توافق در زمان طولانی، بعلت نگرانی غرب از گریز هستهای ایران وجود دارد و نه توافق مرحلهای و کوتاه مدت مورد تأیید ایران بخاطر شکننده بودن چنان توافقی وجود دارد. شاید بدین علت است که مذاکرات قطع شده و این تصور به وجود آمده که مذاکرات با شکست مواجه شده است!!