* براي شروع گفتگو تعريفي از واحد تان بفرماييد.
ايريتک کارش را با نظارت در بخش تاييد طرح مهندسي و همچنين نظارت بر اجرا به عنوان مشاور مادر آغاز و کم کم از اين بخش به پيمانکار EPC کار و پس از آن با پروژه هاي بزرگتر به سمت پيمانکار GC حرکت کرد. در وقع از قبل از انقلاب تا دهه 70 از نظر گردش مالي و درآمدساليانه رشد شرکت مستمر بود.
* و بعد از آن.
در دهه 70 چون بر اين باور بودند که در آينده ظرفيت فولاد پاسخگوي ايريتک نخواهد بود مديران وقت شروع به مطالعات استراتژيک در ساير رشته هاي صنعتي کردند که ماحصل آن ورود ايريتک به حوزه نفت و گاز بود.شرکت ايريتک به دنبال کاريابي در سال 79 اولين پروژه گازي اش را به نام طرح آماک ، جمع آوري گازهاي اطراف اهواز و شيرين سازي و تحويل به واحدهاي تفکيک گاز موجود بود.
اين طرح جزو يکي از بزرگترين پروژه هاي جمع آوري گاز با خريد 85 دستگاه کمپرسور بود که همين قرارداد هم يکي از بزرگترين قراردادهاي خريد در جهان بود.
* به نظر بعد از اين اتفاق مهم حجم کارتان بيشتر هم شد.
پس از آن در سال 84 پروژه نمک زدايي بينک بود که عملا بيزينس يونيت نفت و گاز شکل گرفت. همچنين بايد متذکر شوم که در سال 85 و همزمان با اواخر پروژه آماک، شرکت ايريتک برنده يکي از بزگترين پروژه هاي NGL خارک به مبلغ 2/1 ميليارد يورو شد.اين روند در صنعت نفت و گاز تا سال 89 ادامه داشت اما..
* اما چه؟
اما متاسفانه پس از آن به دليل تغييرات متعدد مديريتي، سياستگذاري هاي قبلي پيگيري نشد و شاخه نفت و گاز دچار رکود شد.
از آن زمان تا آلان فراز و نشيب هايي که ايريتک داشته شامل نفت و گاز هم بوده اما از سال 1392 ما باتوجه به تغييرات حادث شده به فعاليت هاي مهندس روي آورديم که پروژه طراحي صنعتي کرج ماحصل همين سياست بود.
پروژه اي که باعث شد نيروهاي زبده اي را حفظ کنيم.ما در حال حاضر دو پروژه مديريتي طرح داريم که مجتمع پتروشيمي مارون بوده و دليلش هم خوشنامي و کيفيت بالاي کارهاي انجام شده ايريتک در فعاليت هاي نفت و گاز است.
* پروژه دوم؟
پروژه دوم، توليد پلي اتيلن سبک و سنگين بوده که صاحب دانش فني شاخه اي از پتروشيمي خواهيم بود.
* در اين سال ها با جه مشکلاتي مواجه بوديد؟
واقعيت اين است که تغييرات متعدد مديريتي از يک جايي به بعد نابودکننده بود. در همان مقاطع پروژه هايي را در دست اجرا داشتيم که ما را به همان دليل مطرح شده با چالش مواجه مي کرد.
* چه چالشي؟
اين که ما مي بايست فرهنگ سازماني مان را با فرهنگ کارفرماي نفتي مان متناسب کنيم. چون تا سال 1379 کارفرماي ما فولادي بود و با فرهنگ تعريف شده خودشان. اما کارفرماي نفتي فرهنگ سازماني متفاوتي داشتند.البته بايد گفت که هر دو فرهنگ سازماني کاملا اصولي و درست اما متفاوت با هم.
* قطعا به دليل سياستگذاري هاي متفاوت شان بود؟
دقيقا.
* به عنوان يک مدير الويت شما داشتن نيروهاي کاربلد است يا در اختيار داشتن بهترين سخت افزارهاي لازم.
من وزن نيروهاي کاربلد را بيشتر مي دانم.چرا که سخت افزارها توسط همين نبروها به کار گرفته مي شوند.
* روابط بين المللي تان در چه سطحي بود؟
تا سال 88-89 ما هر دو پروژه اي را که درباره اش صحبت کرديم با مشارکت ايراسکو انجام مي داديم و چون تمام پروژه هاي نفت و گاز نياز به دانش فني و مشاوره سازندگان خارجي داشت با طيف هاي زيادي در ارتباط بوديم.همين مهم پاي بعضي از شرکت هاي خارجي را به واسطه ايراسسکو و ايريتک به کشورمان باز کرد.شرکت هايي که بعدها به عنوان يک شرکت مهم شناخته شد.
و نقش تحريم هاي ظالمانه عليه کشورمان.
قطعا تاثيرگذار بود.اما به موازات تحريم ها، سياست هاي انقباظي در بخش نفت و گاز به وجود آمد و تاثيرش را در رشد حوزه ها گذاشت. از سال 89 تا 92 به دليل همين تحريم ها برخي از شرکت ها عقب کشيدند که البته زمينه رشد را براي شرکت هاي داخلي فراهم کردند. اما متاسفانه ما از شرکت هاي داخلي عقب مانديم.
*چرا؟
به دليل همان تغييرات مديريتي و سياست هاي انقباظي، در حالي که ساير شرکت هاي داخلي از اين اتفاق براي خودشان فرصت رشد ايجاد کردند.
*در همه اين سال هيچ وقت احساس خستگي نکرديد؟
فقط در مقاطعي که با رکود کاري مواجه مي شديم شرايط خسته کننده بود.
*تا حالا شده کاري را که بخواهيد انجام دهيد شرايطش فراهم نشده باشد يا برعکس؟
من کاري که دوست داشتم انجام بدهم و نشده استقلال سازماني بوده و آن هم به دليل ماهيت پروژه هاي نفتي که مي بايست به صورت TASK FORST و TEAM WORK (کار گروهي) انجام شود.
*دورنما را چطور مي بينيد؟
به دليل خوشنامي، توان سازماني و تجارب ارزنده گذشته ايريتک، در صورت حمايت سهامداران و مديران ارشد آينده روشني را برايش متصور خواهم بود.
*راهکار؟
من فکر مي کنم در اين مقطع مجددا» به مطالعات استراتژيک نياز داريم و به شکل جدي بايد در عرصه هاي جديد ورود کنيم.مثل انرژي هاي نو يا تجديد پذير- LNG و براي اين کار بازآفريني سازماني هم نياز داريم.البته اين يک پيشنهاد است.
*صحبت پاياني يا کلام ناگفته.
هميشه معتقد بوده و هستم که شرکت ايريتک جزو سرمايه کشورمان است. از آن جا که جايگاهش به مراتب بالاتر از شرايط فعلي اش مي باشد آرزو دارم ايريتک را در جايگاه خودش ببينم.