عصر سرعت: بحران کم آبی در سالهای اخیر باعث شده تا بسیاری از کشاورزان با چالشهای بسیاری مواجه شوند. بحث انتقال آب برای رفع این بحران و تغییر در نوع مصرف صنایع، کشاورزی و مصارف بهداشتی یکی از اولویتهای اصلی در کشور است. اما اینکه در استان اصفهان شرایط آب به چه شکل است و اینکه شرکتهای فولادی در بحران آب نقشی داشتهاند یا خیر؛ موضوعی است که باید بررسی شود. در همین زمینه با احمد کیوانآرا کارشناس و از پیشکسوتان حوزه فولاد به گفتوگو پرداختیم.
آب در استان اصفهان به یک مسأله جدی تبدیل شده است. در حال حاضر چرایی مسأله انتقال آب به استان اصفهان به ویژه در مورد صنایع را چطور ارزیابی میکنید و چه راهحلی برای آن پیشنهاد میکنید؟
تاریخچه آب و فولاد در استان اصفهان در زمان خود، با تمام اطلاعات همخوانی داشتهاند. در زمانی که اصفهان قطب صنعتی بوده، ذوب آهن اصفهان احداث شده و بعد از انقلاب هم فولاد مبارکه احداث شده، هنوز آب اصفهان به جز این استان و شهرکرد در مسیر بودهاند، به جای دیگری نمیرفته و انتقال پیدا نکرده بود. بنابراین در زمان خود با محاسبات روز و با تاریخ گذشته آب که حقآبه اصفهان توزیع شده بود، درست بوده است. حقآبهای که از زمان صفویان شروع شده به قاجار میرسد، در زمان پهلوی اول اقداماتی میشود اما در نهایت این آب تقسیم شده بین مصرفکنندگان بوده که نهایتاً گاوخونی آخرین ایستگاه بوده است.
بعد از این که بحث آب، توسعه صنعت و معدن پیش آمد، مقامات وقت تصمیم گرفتند آب اصفهان را به استان یزد بدهند. این هم با عالیترین مقامات کشور انجام شد. پس ما اگر در تاریخ آب ورود کنیم نه میتوانیم کار انجام دهیم و نه باید ورود کنیم. ما با مسألهای مواجهیم که نهایتاً به اغتشاشات رسیده است. البته من معتقدم که عدهای از این افراد حق و حقوق خود را میخواستند و چیز بیشتری نمیخواستند. زمانی که کشاورزان غرب اصفهان گرسنگی میکشند و ۵۰۰ هزار بیکار وارد این شهر شدهاند، اصفهانیها به لحاظ فرهنگی حاضر نیستند شهر خود را رها کنند و به دیگر شهرها یا تهران بروند. تمام اجداد آنها روی زمینهای اطراف اصفهان کار کردهاند. بنابراین این مسائل اوج گرفته و امروز کارشناسان و دولت و مقامات کشوری درگیر این مسأله هستند و مشغله فکری دارند که این مسأله آب را حل کنند. ما هم که دستی در صنعت داشتیم و اهل اصفهان هستیم، حل این مسأله را یک فریضه میدانیم و میخواهیم مشکل آب نه تها برای اصفهان بلکه برای کل کشور حل شود.
راه حل مساله بیآبی مناطق مرکزی را چه میدانید؟
خداوند هم این نعمت را به ما داده است؛ دریای شمالی، دریای جنوب و راه داشتن به آبهای گرم، حق این کشور نیست که مردم مناطق مختلف بر اثر کمآبی یا بیآبی یا خشکسالی فصلی دچار این مخمصهها شوند. ما هم احساس مسئولیت میکنیم. در مورد آب اصفهان گروهی هستند که شاید از روی نادانی، شهر اصفهان و صنعت اصفهان را زیر سوال میبرند تا فقط یک حرفی زده باشند. این حرفها اساس و پایه ندارد و ملی فکر نمیکنند. بنابراین نباید به این هیجانات گوش کرد. اگر فکر کشور، نظام و انقلاب هستند باید فکر راهحل اساسی باشند. در حاشیه خلیج فارس هم کشورهایی روی بیایان و وادی بنا شده است، اما از آبهای آزاد دنیا استفاده کرده و کشاورزی میکنند و شغل ایجاد میکنند. ما هم میتوانیم این کار را انجام دهیم که نیاز به همت، سلامت فکر، احساس وطنپرستی و انقلابیگری دارد که این حرفها عملیاتی شود. با روی کار آمدن دولت جدید این مسأله نیشتر زده شد و بازتر شد. مردم هم پذیرفتن که این مشکل وجود دارد و دولت هم این سد را شکست و لوله آب از خلیج فارس آمد. باید کاری انجام دهیم نه به سبکی که آنها انجام دادند. آنها شرکتهایی را سهیم کردند و مکانیزمی برای انتقال آب چیدند اما زمان چند ساله برای انجام، این کار را از حیظ انتفاع انداخت. چون زمان، پول است. از دست دادن وقت در این پروژهها، خسارت سنگینی است که نه اعلام میشود نه میگویند مسئول آن چه کسی بود. برای آب خلیج فارس، فولاد مبارکه، ذوب آهن کار میکنند. این که گفته میشود کارخانه را جابهجا کنیم، یا هزار نمیدانند یا خشتمالی نکردهاند.
به طور مشخص در مورد اصفهان، آیا شرایط برای انتقال آب به این استان وجود دارد؟
در اصفهان تمامی امکانات لازم برای انتقال آب خلیج فارس به این استان وجود دارد؛ این امکانات شامل اعتبار، نیروی انسانی مسئول و متخصص، متریال و تجهیزات میشود. فولاد مبارکه بزرگترین تولیدکننده ورق در خاورمیانه است. این کارخانه با ۲.۵ میلیون تن آغاز به کار کرده اما امروز بیش از ۷ میلیون تن تولید دارد. این ورق نعمت است. فولاد مبارکه در صدد خرید کارخانجات لولهسازی شرق اصفهان است. نخستین بار که در زمان آقای هاشمی برنامه انتقال آب مطرح شد، چند کارخانه لولهسازی در اصفهان راهاندازی شد. بعد از آن اهواز، جاده ساوه و… راهاندازی شد. نخستین لولهسازی در مقیاس بزرگ در شرق اصفهان بود. یک خسران بزرگ که کشاورزان آب ندارند و بیکارند اما فرزندان آنها در این کارخانهها کار میکردند که آنها هم متوقف شدهاند.
پیشنهاد شما در خصوص این کارخانجات چیست؟
پیشنهاد من این بود که دکتر راد کارخانجات لولهسازی را خریداری کنند. داخل این کارخانهها ریل وجود دارد منشاء کار تا فولاد مبارکه ۵۰ کیلومتر است. بنابراین خرید این کارخانهها را در برنامه گذاشته است. از ورقهای تولیدی خودشان استفاده میکنند و مالیات کمتری پرداخت میکنند. برای حمل بار میتوانند از ریل استفاده کنند. موضوع دیگر این است که اگر اینجا لولههای مورد نیاز را تولید کرده و به منطقه قابل استفاده انتقال دهید، نیروی انسانی فنی و صنعتی اصفهان به کار گرفته میشوند. ۶۹ درصد فولاد کشور در اصفهان تولید میشود و به همان اندازه نیروی انسانی متخصص وجود دارد. هر چند در مناطق دیگر هم این صنایع رشد کرده اما تا به جایگاه صنایع اصفهان برسد، زمان میبرد.
توصیه من این است به جای این که فولاد مبارکه را در آبی که قرار است به خراسان رضوی برود، سهیم کنند، به شرکتی در اصفهان که به صورت خودکفا، ورق و لولهسازی را تأمین کند، اجازه انجام کار دهند.
شما با کنسرسیوم مخالف هستید؟
من با کنسرسیوم مخالف نیستم، بلکه با سیستم بروکرات مملکت که افراد غیرمتخصص را جمع میکنند، مخالف هستم. فولاد مبارکه وقتی سود سالانه سرشار و بینظیری داشته، برای آن نقشه میکشند. ای کاش زمانی بود که مثل سالهای اخیر فولاد کار عادی بود. در چهار، پنج سال اخیر که این صنعت سود خوبی داشته، همه به این سمت کشیده شدهاند. اجازه بدهند که صنعتگرها کار خود را انجام دهند و سیاستمداران در کار خود فعال باشند و نمایندگان هم جهانبینی خود را کشوری و ملی کنند. باید امکانات داخل کشور را برای انتقال آب خلیج فارس به نقاطی کمآب متمرکز کنیم. نمیتوان از اصفهان کم کرد به یزد برد یا شهرهای دیگر را به هم ریخت. آب در کشور کم است و باید صنایع را براساس آنچه داریم بنا کرده و مشکلات آن را حل کنیم. مسأله آب، برق، گاز همیشه تکرار میشود. راهاندازی فولاد در فلات ایران به جای خلیجفارس، با مطالعه انجام شده است.
حرکتی که قبلاً در صنعت فولاد اتفاق افتاده، چشمانداز آینده درستی نداشته و به این مشکلات ختم شده است. این انتقال آب را چطور ارزیابی میکنید که چند سال آینده به مشکل نخوریم؟
آنچه در برنامه ۱۴۰۴ مطالعه و در حال حاضر بایگانی شده، باید روی میز بیاید و وزارت صمت با همکار گروه دلسوزی، افرادی را که به دنبال راهاندازی فولاد در کشور هستند، با این قوانین آشنا کرده و هدایت کند براساس آن کار را پیش ببرند، و خودشان زیربنا را به آن سمت انتقال دهند. یعنی اگر قرار بود برق و گاز احداث شود، اولویت با سیستان و بلوچستان باشد که در ضمن برخورداری از منابع، بیکاری و فقر هم دارند. ذوب آهن براساس مصارف کشور به اصفهان آمده است. زمانی که این کارخانه راهاندازی شده، منابع انسانی مورد نیاز در این شهر وجود داشته است.