بحران تقابل نظامی روسیه و اوکراین تاثیرات مختلفی بر نظم حاکم بر جهان خواهد داشت. فارغ از تبعات ژئوپلیتیکی و امنیتی، سایر حوزهها نظیر صنعت و از جمله فولادسازی نیز از این واقعه متاثر خواهند بود. آشکار است که کنش دولتهای مختلف در خصوص بحران اوکراین خالی از رنگ و بوی اقتصادی نیست. تحریمهای گسترده غرب علیه روسیه در تمامیعرصهها، تا محکومیت و البته فرصتطلبی برخی دولتها برای استفاده حداکثری از شرایط موجود باعث شده است معادلات از آنچه که هست پیچیدهتر شود. اگرچه آمریکا و برخی کشورها صنایع و اشخاص مختلفی را تحریم کردهاند، اما همچنان از تحریم نفتی روسیه خودداری میکنند، چرا که منجر به جهش بیسابقه قیمت نفت و تحمیل هزینههای جدی به کشورهای وارد کننده خواهد شد که نتیجه آن تلاطم در بازار انرژی و به تبع آن بازارهای مالی و صنایع مختلف خواهد بود.
بنابراین ریسک تحریم نفتی روسیه تا زمان پیدا شدن جایگزین مناسبی نظیر ونزوئلا، ایران یا عربستان به شدت بالاست. این وضعیت در حوزه گاز نیز حاکم است و ایران، مصر، الجزایر و قطر پتانسیل جایگزینی گاز روسیه را دارند. هر چند با وجود شکست پروژه نورد استریم ۲ باید منتظر تصمیمات سیاسی در حوزه اقتصاد باشیم اما وابستگی متقابل روسیه و اروپا در حوزه اقتصاد انرژی تبعات جدی برای هر دو طرف خواهد داشت. اروپا و به خصوص آلمان کماکان در تحریم گاز صادراتی روسیه مردد است و تا حدودی مخالفت خود را ابراز میکند و بهرغم همراهی با تحریمها در پی یافتن راهی منطقی در برهه کنونی است تا در زمان مناسب نسبت به کاهش وابستگی گازی به روسیه اقدام کند. برای روسیه در صورت شکست انتقال انرژی به اروپا، حتی انتقال گاز به چین به ظرفیت ۵۰ میلیارد متر مکعب در سال کفایت نخواهد کرد و از سوی دیگر اروپا هم در زمستان سرد و هم صنایع زیرساختی نیازمند جدی گاز روسیه است. اکنون روسیه شرایط فروش گاز را به سمت تحمیل شرایط قیمتی چند برابری برده و جنگ انرژی با اروپا آغاز شده است.
بازار فولاد جهان نیز مانند سایر حوزهها از شرایط کنونی تاثیر پذیرفته است. روسیه یکی از بزرگترین تولیدکنندگان فولاد جهان و همچنین یکی از کشورهای دارای ذخیره بالای سنگآهن است. این در حالی است که اوکراین بعد از جدایی کریمه و الحاق آن به روسیه یکی از پتانسیلهای عمده اقتصادی و صنعتی خود و تسلطش بر منابع انرژی دریای سیاه و ذخایر شبه جزیره را از دست داده است. این کشور از سال ۲۰۱۵ تا کنون کاهش محسوسی در تولید ناخالص داخلی تجربه کرده است. صنعت فولاد این کشور (سیزدهمین فولادساز جهان و یکی از کشورهای غنی سنگ آهن) نیز بعد از وقوع جنگ متوقف شده است. از یکسو غولهای فولادی نظیر آرسلورمیتال و میت اینوست فعالیت خود در اوکراین را متوقف کردهاند و از سوی دیگر غولهای صنعت فولاد روسیه با مشکلات تحریمی مواجه شدهاند. ادامه این شرایط باعث نوسانات قابل تاملی در بازارهای فولاد جهان خواهد شد. به احتمال زیاد افزایش قیمت اسلب و سایر مقاطع فولادی در هفتههای اخیر به دلیل نگرانی از کاهش عرضه ادامه خواهد داشت. بازار سنگ آهن جهان نیز به دلیل تحریمهای تجاری در حوزه حمل و نقل دریایی با افزایش هزینههای تمام شده فروش و حملونقل مواجه خواهد شد.
در حال حاضر بیش از ۱۵۰ میلیون تن سنگ آهن در بنادر چین وجود دارد. چین میتواند از این حجم عظیم به عنوان یک ذخیره استراتژیک در کوتاه مدت و حتی میان مدت برای مدیریت عرضه سنگآهن و صنعت فولاد استفاده و تا حدی کمبود سنگآهن با مبدا روسیه و اوکراین را جبران کند. تحریمهای گسترده صنعتی در بلند مدت، پروژههای زیرساختی فولاد روسیه را با مشکل جدی مواجه خواهد کرد. در چنین شرایطی روسها به سمت فروش داراییهای خود در خارج از کشور متمایل خواهند شد و به فکر توسعه اقتصادی و صنعتی به خصوص فولاد، به سمت شرق خواهند افتاد.
افزایش مبادلات تجاری فولادی با چین و حتی آسیای جنوبی و جنوب شرق به دلیل پتانسیلهای موجود دور از ذهن نیست. اگرچه چین نیز در همراهی با جامعه جهانی و برای اقناع جهانیان و حفظ منافع خود چند تحریم غیر مهم علیه روسیه وضع کرده است، اما به نظر نمیرسد این همراه ایدئولوژیک روسیه، به تحریمهای گسترده بپیوندد و کماکان فرصت مناسبی برای صنعت فولاد روسیه وجود خواهد داشت، چرا که با وجود قطع صادرات فولاد روسیه به اروپا، کشورهای اروپایی در چنین شرایط ناپایداری وارد جنگ فولادی و صنعتی با چین نخواهند شد و روسیه از این طریق میتواند بر بازار چین حساب بیشتری بازکند.
برای روسیه در چنین شرایطی مسیر ترانزیتی ایران مناسبترین گزینه جهت دسترسی به آبهای آزاد و گسترش صادرات فولاد و سنگآهن خواهد بود. با توجه به افزایش هزینههای انتقال سنگ آهن از بنادر استرالیا و معدن واله برزیل، تحریم میتواند در این مورد به روسیه کمک کند.
با سقوط بازار بورس مسکو، شرایط پیچیدهای حاکم خواهد شد، به طوریکه قیمت نهایی فروش و صادرات فولاد این کشور در بازار جهانی نزولی و پایینتر از فوب جهانی خواهد بود و این فرصت مناسبی برای کشورهای غیر اروپایی مصرفکننده فولاد خواهد بود تا با ترفندهای خاص ضمن دور زدن تحریمها، فولاد روسیه را به قیمت ارزانتری خریداری کنند.
به هرحال جنگ کاهش تولید فولاد جهان و افزایش هزینه مواد اولیه و حتی قیمت عرضه مقاطع مختلف را به دنبال خواهد داشت. اگر در چنین شرایطی مذاکرات وین به ثمر بنشیند فرصت ایدهآلی برای صنعت فولاد ایران فراهم خواهد شد تا بتواند تا حدودی خلاء ناشی از کمبود عرضه فولاد روسیه و اوکراین را در قاره اروپا و بازارهای جهانی پر کند و حتی به عنوان یک شریک استراتژیک در تامین گاز اروپا به شرط رسیدن به یک راهکار منطقی و کمهزینه با روسیه جایگزین این کشور شود، اما در این حوزه فولاد باید با کشورهایی نظیر ترکیه و کره جنوبی و در انتقال گاز با قطر، الجزایر و حتی ژاپن رقابت کند. در حال حاضر باید ضمن منتظر ماندن نتیجه مذاکرات وین، زمینه لازم برای ورود به رقابت سخت و سودآور با سایر کشورها را فراهم کرد.